لحظات پر استرس
دختر خوشگل مامان کم کم داریم به آخر این سفر دونفره میرسیم و از اینجا به بعد مسیر زندگیمون عوض میشه , خیلی خیلی خوشحالم و ذوق دارم که روی ماهت رو ببینم و در کنارت آرامش رو حس کنم . اما اما این روزا خیلی خیلی خیلی استرس دارم و نگرانم البته من تنها دلشوره ندارم از بابا مهدی که از ذوق و نگرانی خواب نداره گرفته تا باباجونا و مامان جونا و خاله و عمه ها و عموها و اقوام دور و نزدیک همه چشم انتظار تولد شمان .... ببین هنوز نیومده چقدر هوادار داری .... تو آخرین سونوگرافی تاریخ احتمالی تولد هفده شهریوره اما انگار شما خیلی عجله داری تا الانم با قرص تو دل مامانی موندی واسه همین شاید هفته دیگه به دنیا بیای دنیای من ... هرلحظه با کوچکترین تغییری نگران...